پنل کاربری
داستان و حکایت
دانلود موسیقی شاد
اهنگ غمگین
مطالب خواندی
آمار سایت
- آمار مطالب
- کل مطالب : 741
- کل نظرات : 6
- آمار کاربران
- کل کاربران : 0
- افراد آنلاین : 1
- آمار بازدید
- بازدید امروز : 265
- گوگل امروز : 0
- آی پی امروز : 10
- بازدید دیروز : 812
- گوگل دیروز : 2
- آی پی دیروز : 75
- بازدید هفتگی : 265
- بازدید ماهانه : 6,507
- بازدید سالانه : 30,813
- بازدید کل : 1,126,533
- اطلاعات
- امروز : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403
- آی پی شما : 3.139.80.216
- مرورگر شما : Safari 5.1
عضویت
خبرنامه
با عضویت در خبرنـــــــــامه می توانید آخرین مطالب سایت را در ایمیل خود دریافت کنید .
دوستان ما
دیگرامکانات
هایپرتمپ دات آی آر
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
داستانی از دعای مادر
تعداد بازدید : 249
دعای مادر
از بایزید بسطامی، عارف بزرگ، پرسیدند: این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟ گفت: شبی مادر از من آب خواست. نگریستم، آب در خانه نبود. کوزه برداشتم و به جوی رفتم که آب بیاورم. چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود. پس با خویش گفتم: «اگر بیدارش کنم، خطاکار خواهم بود.» آن گاه ایستادم تا مگر بیدار شود. هنگام بامداد، او از خواب برخاست، سر بر کرد و پرسید: چرا ایستاده ای؟! قصه را برایش گفتم. او به نماز ایستاد و پس از به جای آوردن فریضه، دست به دعا برداشت و گفت: «خدایا! چنان که این پسر را بزرگ و عزیز داشتی، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان».
پیام متن:
اشاره به جلب رضایت مادر و تأثیر دعای او در حق فرزند، و این که جلب رضایت مادر، آدمی را به مقام های والای معنوی می رساند.
نویسنده : iman | تاریخ : سه شنبه 27 تیر 1396 | امتیاز : |
موضوعات : داستان و حکایت , حکایت اخلاقی , |
برچسب ها : دعای مادر , گرفتاری , داستان زیبا , حکایت , داستان اخلاقی , مدار , دعا کردن مادر , داستان واقعی , |
مطالب مرتبط
مطالبی که شما از آن ها خوشتان خواهد آمد...
آخرین مطالب
آخرین مطالبی که به تازگی در سایت منتشر شده اند...