به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد

نگار من که به مکتب نرفت و ...
دوشنبه 31 اردیبهشت 1403
کشاورز ساده‌ای بودکه علاوه بر نداشتن سواد، فردی نیز کم حافظه بود تا حدّی‌که یک مسیر را بعد از مدت‌ها پیمودن، باز گم می‌کرد. ولیکن موهبتی بزرگ از طرف حق‌تعالی نصیب او گشت که اع
جای تبلیغات شما
خرید شارژ
برترین کاربر ماه
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
تبلیغات
جای تبلیغات شما
پنل کاربری
مطالب خواندی
آمار سایت
  • آمار مطالب
  • کل مطالب : 741
  • کل نظرات : 6
  • آمار کاربران
  • کل کاربران : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • آی پی امروز : 1
  • بازدید دیروز : 812
  • گوگل دیروز : 2
  • آی پی دیروز : 75
  • بازدید هفتگی : 17
  • بازدید ماهانه : 6,259
  • بازدید سالانه : 30,565
  • بازدید کل : 1,126,285
  • اطلاعات
  • امروز : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403
  • آی پی شما : 3.137.160.137
  • مرورگر شما : Safari 5.1
اتاق آرزو
عضویت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
خبرنامه
خبرنامه
با عضویت در خبرنـــــــــامه می توانید آخرین مطالب سایت را در ایمیل خود دریافت کنید .
دیگرامکانات
هایپرتمپ دات آی آر
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
نگار من که به مکتب نرفت و ...
  • تعداد بازدید : 275
  • نگار من که به مکتب نرفت و ...

    کشاورز ساده‌ای بودکه علاوه بر نداشتن سواد، فردی نیز کم حافظه بود تا حدّی‌که یک مسیر را بعد از مدت‌ها پیمودن، باز گم می‌کرد. ولیکن موهبتی بزرگ از طرف حق‌تعالی نصیب او گشت که اعجاب همه را برانگیخت و آن، حفظ همه آیات قرآن کریم بود، آن‌هم به‌نحوی که می‌دانست هر آیه در کجای قرآن و در چه سوره‌ای قرار دارد و اگر در جایی حرفی از آیه، اشتباه چاپ شده بود او می‌فهمید و یا اگر در کتابی آیه و یا آیاتی از قرآن در ضمن مطالب عربی وجود داشت، او آن آیات را می‌شناخت و نشان می‌داد، و اگر از او سوال می‌شد چگونه منوجه این امر می‌شوی؟ می‌فرمود این کلمات مانند نور برای من می‌درخشد. و مهم‌تر آن‌که چنان تسلطی بر آیات الهی قرآن پیدا کرده بود که سوره‌های قرآن را می ‌توانست از آخر به سمت اول بخواند، مرحوم آیت‌الله حاج سیّدمحمّدتقی خوانساری(ره) پس از آزمایش‌های متعدد، به او فرمود که قرآن را می‌توانی معکوساً بخوانی؟ او گفت: آری! و شروع کرد به خواندن سورة بقره، از آخر به اول و آقای خوانساری(ره) فرمودند: بسیار عجیب است، من شصت سال «قل‌هوالله احد» را که چهار آیه است می‌خوانم، ولی نمی‌توانم بدون فکر و تأمل از آخر به اول بخوانم ولی این مرد عامی، سوره بقره را که ۲۸۶ آیه است، بدون تأمل، مستقیماً و معکوساً از حفظ می‌خواند.

    بله او کربلایی محمد کاظم کریمی ساروقی است‌که در سال ۱۳۰۰ه-ق، در دهکده ساروق از توابع اراک به‌دنیا آمد، و در دوران جوانی خویش در امام‌زاده آن منطقه که برای زیارت و فاتحه خوانی رفته بود دو نفر جوان را می‌بیند که با لباس‌های سفید و تمیز به سوی او می‌آیند و آن دو نفر در داخل امام‌زاده، دعاهایی می‌خوانند که محمد کاظم خیلی متوجه نمی‌شود و هم‌چنان ساکت و آرام می‌ایستد، ولی می‌بیند داخل امام‌زاده که معمولا تاریک بود امروز خیلی روشن شده، بعلاوه در اطراف سقف امام‌زاده کلماتی روشن نوشته شده و یکی از آن دو نفر رو به محمد کاظم می‌کند و می‌‌فرماید: «چرا چیزی نمی‌خوانی؟ » محمد کاظم می‌گوید: «آقا آخر من که مکتب نرفته‌ام و سواد ندارم » آن جوان می‌فرماید: «ولی تو می‌توانی بخوانی»، آن‌گاه دست خود را روی سینه محمد کاظم می‌گذارد و مقداری فشار می‌دهد و می‌فرماید: «حالا بخوان»، و محمد کاظم می‌گوید: «چه بخوانم؟» آن آقا شروع به‌خواندن آیات ۵۳ تا ۵۹ سوره اعراف می‌کند و محمد کاظم تکرار می‌کند و از آن لحظه به بعد احساس می‌کند حافظ کل قرآن شده است. و بزرگان و علمای حوزه‌های علمیه قم، نجف، کربلا، کاظمین، مانند مرحوم آیة الله هبة الله شهرستانی، سید محمد میلانی، علامه امینی، مرعشی نجفی، سید محسن حکیم، بروجردی... (رحمة الله علیهم)، امتحان‌های عدیده‌ای از او بعمل آوردند، و همگی تصدیق کردند که موهبتی الهی نصیب وی گشته است.

    اما چگونه کربلایی کاظم به این مقام دست پیدا کرد؟

    درکنار پرهیز از لقمه حرام و شبه ناک، و مراقبت بر خواندن نماز شب، و عمل به دستورات شریعت، یکی دیگر از عوامل مهم، در سیره کربلایی کاظم توجه فوق العاده وی نسبت به حال فقرا و پرداخت انفاق به آن‌ها بود. او روستای خود را به دلیل این‌که ارباب، زکات اموالش را پرداخت نمی‌کند، تر ک می‌کند و بعد از مدت‌ها، پس از اطمینان کامل از توبه صاحب ملک، دوباره به روستا بر می‌گردد؛ و صاحب ملک قطعه زمین کوچکی را نیز به کربلایی کاظم می‌دهد تا افزون بر کار برای ارباب، بر روی زمین خودش نیز کار کند. و سیره ایشان این بود، در موقعی که خرمن را می‎کوبید و گندم را از کاه جدا می‌کرد، سهم مالک را می‌پرداخت و همان‌جا زکات سهم خود را جدا می‌کرد و به مستحقّی که به‌طور کامل از وضع زندگی و معاش او مطلّع بود، می‌داد. افزون بر این، پس از جدا کردن خرج سالانه خود و بذری که برای کاشت سال بعد کنار می‌گذاشت، مابقی را بین فقرا تقسیم می‌کرد و این رویّه و روش کربالایی کاظم در رسیدگی به حال فقرا بود.

    حتی ساعتی، قبل از آن‌که قرار بود در آن امام‌زاده، به چنین فیض عظیمی نائل شود، در موقع خرمن، و هنگامی که هنوز گندم را از کاه جدا نکرده بود، همان شخصی که هر ساله زکات مال خود را به او می‌داد، به سراغش می‌آ‌ید و می‌گوید: بچه‌هایم نان ندارند، ایشان می‌گوید: می‌بینی که باد نمی‌آید؛ ولی سعی می‌کنم مقداری گندم برایت تهیه کنم، شخص مستمند می‌رود. پس از رفتن او، کربلایی به وسیله غربال مقداری گندم از کاه جدا کرده، وزن می‌کند و به منزل او می‌برد؛ و موقع برگشت، در داخل امام‌زاده آن واقعه شگفت رخ می‌دهد.

    آری انفاق مال، در راه خداوند متعال و کمک به مستمندان و فقرا، تأثير زيادي در ترقّي انسان و لطيف نمودن روح انفاق کننده دارد.

    منبع : http://www.jonbeshnet.ir/news/20303

    #داستان#داستان کوتاه#داستان عاشقانه#داستان خیانت#داستان های عاشقانه#داستان های کوتاه#داستان فیلم فروشنده#داستان کودکانه#داستان ما قصه تو#داستان شب#داستان کوتاه عاشقانه#داستان کوتاه انگلیسی#داستان کوتاه آموزنده#داستان کوتاه طنز#داستان کوتاه زیبا#داستان کوتاه آلمانی#داستان کوتاه عاشقانه تلخ#داستان کوتاه ترسناک#داستان کوتاه برای کودکان#داستان عاشقانه کوتاه#داستان عاشقانه واقعی#داستان عاشقانه غمگین#داستان عاشقانه زیبا#داستان عاشقانه به زبان انگلیسی#داستان عاشقانه واقعی جدید#داستان عاشقانه كوتاه#داستان عاشقانه کوتاه و زیبا#داستان عاشقانه واقعی غمگین#داستان خیانت به همسر#داستان خیانت مرد به همسرش#داستان خیانت به شوهرم#داستان خیانت زن به شوهر#داستان خیانت به شوهر#داستان خیانت همسرم#داستان خیانت زنان متاهل#داستان خیانت زنان#داستان خیانت زن به مرد#داستان های عاشقانه کوتاه#داستان های عاشقانه بدون سانسور#داستان های عاشقانه صحنه دار#داستان های عاشقانه واقعی غم انگیز#داستان های عاشقانه واقعی جدید#داستان هاي عاشقانه واقعي#داستان های عاشقانه جدید#داستان های عاشقانه زیبا#داستان های عاشقانه خیانت#داستان های کوتاه عاشقانه#داستان های کوتاه انگلیسی#داستان های کوتاه طنز#داستان های کوتاه و آموزنده#داستان های کوتاه برای کودکان#داستان های کوتاه شاهنامه#داستان های کوتاه برای نوجوانان#داستان های کوتاه گریه دار واقعی#داستان های کوتاه قدیمی ایرانی#داستان کودکانه در مورد دوستی#داستان کودکانه با نقاشی#داستان کودکانه صوتی#داستان کودکانه با تصویر#داستان کودکانه در مورد بهداشت#داستان کودکانه شب یلدا#داستان کودکانه حیوانات#داستان کودکانه انگلیسی#داستان کودکانه کوتاه با تصویر#داستان ما قصه تو نقد#فیلم داستان ما قصه تو#سینمایی داستان ما قصه تو#بازیگران داستان ما قصه تو#دانلود فیلم داستان ما قصه تو#دانلود داستان ما قصه تو#سریال داستان ما قصه تو#بازیگران فیلم داستان ما قصه تو#فیلم سینمایی داستان ما قصه تو#داستان شب رادیو#داستان شب جمعه ای#داستان شب یلدا#داستان شب یلدا چیست#داستان شب صوتی#داستان شب تلگرام#داستان شب برای کودکان#داستان شب جمعه#داستان شب رادیو تهران
    نظرات
  • در قمست نظرات مشکلات و پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در جریان بگزارید.

  • کد امنیتی رفرش