به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد

مطالب جالب و خنده دار
جمعه 21 اردیبهشت 1403
مطالب جالب,مطالب جالب و آموزنده,مطالب جالب و خواندنی,مطالب جالب برای تلگرام,مطالب جالب روز,مطالب جالب و خواندنی جدید,مطالب جالب روانشناسی,مطالب جالب علمی,مطالب جالب و خنده دار,مطالب جالب و خواندنی کوت
جای تبلیغات شما
خرید شارژ
برترین کاربر ماه
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
تبلیغات
جای تبلیغات شما
پنل کاربری
مطالب خواندی
آمار سایت
  • آمار مطالب
  • کل مطالب : 741
  • کل نظرات : 6
  • آمار کاربران
  • کل کاربران : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 55
  • گوگل امروز : 1
  • آی پی امروز : 28
  • بازدید دیروز : 174
  • گوگل دیروز : 5
  • آی پی دیروز : 73
  • بازدید هفتگی : 820
  • بازدید ماهانه : 4,107
  • بازدید سالانه : 28,413
  • بازدید کل : 1,124,133
  • اطلاعات
  • امروز : جمعه 21 اردیبهشت 1403
  • آی پی شما : 13.58.77.98
  • مرورگر شما : Safari 5.1
اتاق آرزو
عضویت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
خبرنامه
خبرنامه
با عضویت در خبرنـــــــــامه می توانید آخرین مطالب سایت را در ایمیل خود دریافت کنید .
دیگرامکانات
هایپرتمپ دات آی آر
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
10 رمان برتر جهان درباره چه هستند؟
  • تعداد بازدید : 288
  • فهرست‌های زیادی در اطرافمان هست. فهرست‌هایی از بهترین پدیده‌های فرهنگی و مهم‌ترین تلاش‌های بشری. فهرست بهترین فیلم ها، فهرست تأثیرگذارترین کتاب های فلسفی و بهترین عکس ها، نشریات، غذاها و ... . در این میان یکی از معروف ترین فهرست ها، فهرست بزرگ ترین رمان های جهان است. چند رمان کلاسیک و ماندگار بین همه این فهرست ها مشترک هستند. کلاسیک هایی که بسیاری از اهالی فرهنگ و ادبیات خواندنشان را الزامی می دانند و مدعی هستند خواندن این آثار زندگی ما را دگرگون خواهد کرد. برای شما که حتی وقت مهمانی رفتن هم ندارید، تله هایی فراهم کردیم. تله هایی که برگرفته از فهرست بهترین رمان های تاریخ به انتخاب نشریه گاردین است، البته در میان چند ده رمان برگزیده گاردین، ده تا از مهم ترین ها را انتخاب کردیم. باشد که به دام بیفتید و حداقل این ده کتاب کلاسیک را بخوانید. دن کیشوت بسیاری از کتاب ها هستند که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز یک کشور فراتر نمی رود. بعضی دیگر نیز هستند که میان ملل دیگر هم خواننده دارند، اما تنها مورد پسند گروه روشنفکران و طبقات ممتاز یا برعکس مورد اقبال عموم مردم قرار می گیرند. «دن کیحوته دلامانچا» تمام حصارهای جغرافیایی، نژادی، اجتماعی و طبقاتی را در هم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت گره زده. از قدیمی ترین رمان ها در زبان های نوین اروپایی است. بسیاری، آن را بهترین کتاب نوشته شده به زبان اسپانیایی می دانند و به باور بسیاری اولین رمان مدرن تاریخ است. میگل سروانتس ساآودرا (۱۶۱۶ـ ۱۵۴۷)، بخش اول دن کیشوت را در زندان نوشت. این بخش، نخستین بار در سال ۱۶۰۵ و بخش دوم ده سال بعد در۱۶۱۵ در مادرید چاپ شد. نخستین بار «دن کیشوت» به دست محمد قاضی از زبان فرانسوی به زبان فارسی ترجمه شده است. همچنین مرحوم ذبیح الله منصوری نیز این رمان را با دستکاری در محتوا به فارسی ترجمه کرده است. «دن کیشوت» داستان فصل پایانی زندگانی پیرمردی است که دچار توهم است و وقت خود را با خواندن آثار ممنوعه می گذراند. در زمان روایت داستان، نوشتن و خواندن آثاری که به شوالیه ها می پرداخت ممنوع بود و شخصیت اصلی داستان خود را جای یکی از همین شوالیه ها می بیند و دشمنانی فرضی در برابر خود می بیند که اغلب کوه ها و درخت ها هستند. «گوستاو دوره» نگاره معروف دن کیشوت و سانچو ـ خدمتکار دن کیشوت ـ را مقابل آسیاب بادی به تصویر کشیده است. «دن کیشوت» پهلوانی خیالی و بی دست وپاست که گمان می کند شکست ناپذیر است. او به سفرهای طولانی می رود و در میانه همین سفرهاست که اعمالی عجیب و غریب انجام می دهد. وی که هدفی جز نجات مردم از ظلم و استبداد حاکمان ظالم ندارد، نگاهی تخیلی به اطرافش دارد و همه چیز را در قالب ابزار جنگی می بیند. بینوایان ویکتور هوگو در بینوایان، تصویر راستین سیمای مردم فرانسه در قرن نوزدهم را به رشته تحریر در آورده است. چهره چند قهرمان در بینوایان برجسته تر ترسیم شده است؛ از جمله آنها ژان والژان است. مرد میانسال و خسته که با نیم تنه کهنه و شلوار وصله دارش پس از گذراندن 19 سال زندان با اعمال شاقه، جایی برای رفتن ندارد و کسی پناهش نمی دهد، حتی در لحظه ای حاضر می شود به زندان باز گردد ولی راهش نمی دهند، در اوج درماندگی و سیه روزی به خانه اسقفی پناه می برد، اسقف با خوشرویی و مهربانی از او پذیرایی می کند، ولی این مهمان ناخوانده نیمه شب ظروف نقره اسقف را به سرقت می برد. ساعتی بعد به دست ژاندارم دستگیر می شود، ولی بزرگواری اسقف مسیر زندگی او را تغییر می دهد. ژان والژان در بیست و پنج سالگی اسیر پنجه های ستمگری شده است؛ او که روستایی پاکدلی بوده به سبب سرقت یک قرص نان برای سیر کردن کودک گرسنه خواهرش این همه زندان تحمل کرده است. در نتیجه مهربانی و عاطفه برایش امر فراموش شده ایست. سر انجام نیکی یک مرد روحانی، درهای نیک بینی و خیراندیشی را روی او باز می کند و یکی از بزرگان روزگارش می شود. اخلاق، فضیلت، پستی، ستم و رویدادهای تاریخی با ژرف اندیشی بررسی می شود و تناردیه ماریوس و دیگر قهرمانان کتاب با نظم ویژه ای در برابر هم قرار می گیرند و اثر جاودانه ای می سازند. گرچه بینوایان از عشق های خیال انگیز سرشار است، اما جلوه واقع بینانه زندگی مردم در زمان ویکتور هوگو در آن کاملا دیده می شود. بینوایان به تشریح بی عدالتی های اجتماعی و فقر و فلاکت مردم فرانسه می پردازد؛ همان عوامل و محرک های اجتماعی که به سقوط ناپلئون سوم منجر شد. انحصار قدرت و ثروت در دست خانواده فاسد سلطنتی که از مشکلات جامعه فرانسه کاملا بی اطلاع بودند، سبب ایجاد معضلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه فقیر فرانسه شد و انقلاب فرانسه ناشی از همین تحولات زیرساخت های اجتماعی جامعه فرانسه بود. ویکتور هوگو در خلال پردازش شخصیت های داستان و روان شناسی آنها، نحوه درگیری و دخالت آنان را در این نهضت اجتماعی نشان می دهد. دیوید کاپرفیلد راوی داستان اول شخص است؛ در فصل های نخست، دیوید را همراه مادر جوانش می بینیم، مادری معبود دیوید که آفریده ایست شیرین و نازنین، اما ضعیف و سبک مغز. پگوتی، این موجود عجیب و غریب که رفتارش تند و خشن ولی دلش سرشار از مهر و عطوفت است، در کنار آنان است. رشته این زندگی آمیخته به عشق و محبت با ازدواج بیوه جوان با آقای موردستون مردی سنگدل که در پس نقاب متانت مردانه پنهان شده است، گسسته می شود؛ این مرد، به تحریک خواهرش، سرانجام باعث مرگ پیشرس همسر جوان و ساده دل خود می شود. «دیوید کاپرفیلد» برای نخستین بار سال ۱۸۵۰ میلادی منتشر شد و به دوران پختگی و کمال هنری دیکنز تعلق دارد. حجم انتقاد صریح اجتماعی در این رمان کمتر از نوشته های دیگر اوست. دیکنز آن را از دیگر کتاب های خود برتر می دانست، شاید از این رو که حوادث هیجان انگیز و بسیاری از عناصر داستان برگرفته از رخدادهای زندگی خود اوست و می توان گفت بیش از دیگر رمان های او، قالب اتوبیوگرافی دارد. شخصیت اصلی این داستان، دیوید کاپرفیلد، کودک مورد علاقه خود دیکنز است. در اینجا توجه نویسنده بیشتر به ماجراهای خانگی و روحانی است تا بیدادهای اجتماعی. هرچند با توجه به زندگی خود نویسنده، همچنان در این رمان به مسائل روان شناختی از دید اجتماعی آشکارا توجه شده است. خفت های شخصیت «پیپ» در این رمان، فرازجویی هایش، بزرگ منشی های به خود بسته اش و نیز ترقی و تنزلش همه نمادهای اجتماعی قابل شناخت هستند. جنگ و صلح جنگ و صلح از لئو نیکولایویچ تولستوی (1910ـ 1828) به حق لقب بزرگ ترین اثر ادبیات روس را داراست. تولستوی، در سایه پیروزی هایی که در عرصه واقع بینی به دست آورده بود، نخستین کسی بود که ارزش برخی مشاهدات باریک بینانه ـ گترهای چکمه یک افسر طی نبرد، گفت و شنودی پوچ و بی معنی که با اصراری خنده آور و در موقعیتی نمایشی تکرار می شود، چین و شکن نیم تنه ای که در اثنای سخنانی پرحرارت جلب توجه می کند و در جلب نظر حاکم می شود و...- را آشکار ساخت. تولستوی چنین اندیشیده بود که رمانی درباره توطئه معروف به توطئه «دکابریست ها» و قیام مسلحانه ناکام 1825 آنان بنویسد. وی حتی همه معلومات لازم را گرد آورده بود. با این همه، مطالعه متون برای نگارش این اثر توجه او را به عصر پیشین جلب کرد، چه سرچشمه های آن پدیده های تاریخی را که وی می خواست روشن سازد در این عصر سراغ می گرفت. به این طریق، وی ناگزیر تا زمان جنگ های ناپلئونی به گذشته بازگشت. فراخی دامنه موضوع ـ که رویدادهای شگرف و حائز اهمیت اساسی برای روسیه را در برمی گیرد ـ به نویسنده اجازه می دهد که حماسه تاریخی تمام عیاری بیافریند؛ هرچند مطالعه عمقی اسناد و مدارک، تولستوی را به آن عینیتی رهنمون نکرد که برخی از منتقدان خواهان یافتن آن در اثر او بودند. این مطالعه عمیق در سبک و صورت روایت دقیق و روشن داستان جلوه گر است؛ دگرگونه سازی برخی از لحظات تاریخی به هیچ روی درآن تیرگی و ابهام پدید نمی آورد. نویسنده، با گذار از تحلیل روان شناختی چهره های داستانی، به مشاهده حالات نفسانی جمعی، عنصری پراهمیت وارد اثر می کند؛ زیرا سخن بر سر چاره چوبی است به وسعت تاریخ روسیه از 1803 تا 1813. جنایت و مکافات دانشجویی به نام «راسکولنیکف» به خاطر اصول اخلاقی اش مرتکب قتل می شود. بنابر انگیزه های پیچیده ای که حتی خود او از تحلیل آن عاجز است؛ زن رباخواری را همراه با خواهرش که غیرمنتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر می شود، می کشد و پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته می بیند و آنها را پنهان می کند. بعد از چند روز راسکولنیکف این تصور را دارد که هر کس را که می بیند به او مظنون است و با این افکار کارش به جنون می رسد. در این بین او عاشق سونیا دختری که به خاطر مشکلات مالی خانواده اش دست به هرکاری زده بود، می شود. داستایفسکی این رابطه را به نشانه مهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کرده است و همان عشق، نیروی رستگاری بخش است. البته راسکولنیکف بعد از اقرار به گناه و زندان شدن در سیبری به این حقیقت رسید. مضمون و درون مایه کتاب تحلیل انگیزه های قتل و تأثیر قتل بر قاتل است. رفتار راسکولنیکف در این داستان را می توان در دیگر آثار نویسنده همچون یادداشت های زیرزمینی و برادران کارامازوف نیز مشاهده کرد (رفتار او بسیار شبیه ایوان کارامازوف در برادران کارامازوف است). او می تواند با توجه به توانایی هایش کار خوبی برای خود پیدا کند در حالی که بسیار فقیرانه زندگی می کند. در همین حال رازومیخین (دوست و هم دانشگاهی راسکولنیکف که فردی نجیب، باهوش و دوست داشتنی است در دوران بیماری راسکولنیکف از او حمایت و پرستاری می کند و بعدا با دونیا ازدواج می کند) وضعی مشابه با او دارد، ولی بسیار بهتر از او زندگی می کند و هنگامی که به راسکولنیکف کاری پیشنهاد می کند او از این کار سر باز می زند و در حالی که پلیس هیچ گونه مدرکی علیه او ندارد او آنها را به خود مشکوک می کند. او این داستان را از ژانویه ۱۸۶۶ تا تابستان آن سال، در نشریه «روسکی وستنیک» به چاپ رسانید. مادام بوواری مادام بوواری نخستین اثر گوستاو فلوبر، نویسنده نامدار فرانسوی است که یکی از برجسته ترین آثار او به شمار می آید. اما شخصیت اول داستان بوده و نام داستان از نام او گرفته شده است. او دختری شهرستانی است که انتظارات سیری ناپذیری از دنیای خود دارد و مشتاق زیبایی، ثروت، عشق و جامعه ای سطح بالاست. بخش عظیمی از داستان حول اختلافات میان ایده آل های خیالبافانه و جاه طلبانه و واقعیت های زندگی روستایی او می چرخد، بخصوص که این قضایا او را به سوی دو عشق ناپاک سوق داده و بدهی های قابل توجهی برایش به همراه می آورند، که سرانجام باعث می شود اقدام به خودکشی بکند. فلوبر بعد از نوشتن اثری به نام وسوسه از سن آنتوان از دوستان منتقد خود، ماکسیم دوکان و لویی بونه، دعوت کرد تا داستان را برای آنها بخواند، ولی آن دو، داستان را اثر بدی برشمردند و به او پیشنهاد کردند که داستان دیگری درباره دلونه، از آشنایان آنها بنویسد. بر این اساس، فلوبر شروع به نوشتن داستان مادام بوواری کرد و سعی کرد که داستان را براساس شخصیت های واقعی بنویسد و با استفاده از مشاهدات و ذهن خود وقایع را در طول داستان گسترده کند. برای مثال اما بوواری همسر دلونه است. نگارش مادام بوواری از سپتامبر ۱۸۵۱ تا آوریل ۱۸۵۶ به مدت پنج سال در کرواسه طول کشید. در این مدت فلوبر روزانه بیش از چند خط نمی نوشت و مرتب مشغول ویرایش نوشته های پیشین بود و هرآنچه را بر کاغذ می آورد با صدای بلند برای خود می خواند. او برای غنا بخشیدن به داستان علاوه بر بیان داستان اصلی، به بیان چند خاطره و چگونگی ارتباطش با لوئیز کوله پرداخته است. او که بسیار با شخصیت مادام بوواری هم ذات پنداری می کرده است، در نامه ای گفته است که هنگام نوشتن صحنه سم خوردن بوواری، مزه آرسنیک را در دهان خود احساس می کرده است. مادام بوواری تاکنون بارها در تئاتر و سینما بازآفرینی شده. اولین بار ژان رنوار در ۱۹۳۲ از روی این رمان فیلمی ساخت. آخرین فیلم از این رمان در سال ۱۹۹۱ با همین نام اقتباس شده است. خانم دلوی «رمان نو» یکی از جنبش های ادبی معاصر غرب است که همگام با تحولات اجتماعی و سیاسی در اواخر دهه ۱۹۵۰ در فرانسه شکل گرفت و همزمان به انتقاد از شیوه های بیان واقع گرایانه و کلاسیک در رمان پرداخت. «رمان نو» که در میان انگلیسی زبانان بیشتر به ضدرمان شهرت دارد با انتقاد از عناصر سنتی روایت داستانی مانند شخصیت، حادثه و طرح بر آن بود تا با تأکید بر لزوم تحول دائم در ادبیات، گونه ای نو از روایت داستانی را ابداع و معرفی کند که با اوضاع اجتماعی و زندگی جدید انسان همخوانی بیشتری داشته باشد. مشهورترین نویسندگانی که در فرانسه به این سبک نوشته اند عبارتند از ناتالی ساروت، آلن رب گری یه، مارگریت دوراس، میشل بوتور و کلود سیمون. البته این نویسندگان ادعا نمی کنند که ابداع کننده اولیه این سبک هستند، بلکه مارسل پروست و جیمز جویس را پیشکسوت خود می دانند، ناتالی ساروت به داستایوفسکی و کافکا ارج می نهد و رب گری به بیگانه آلبر کامو و تهوع ژان پل سارتر. ولی در نهایت اکثر این نویسندگان، ویرجینیا وولف را پیشگام «رمان نو» می دانند. ویرجینیا وولف یک روز ماه ژوئن از زندگی کلاریسا خانم دَلُووِی در لندن پس از جنگ جهانی اول را از زاویه دید این زن توصیف می کند. خواننده چنین می انگارد که گویا پا به پای راوی در خیابان های لندن گام برمی دارد و از دریچه نگاه کلاریسا آدم ها و محله های شهر را می بیند. در این گذار تند و ناگسسته، وولف از شهر و آدم هایش تابلویی به پهنای افق در دیدرس خواننده قرار می دهد. گتسبی بزرگ ایالات متحده آمریکا در سال های ۱۹۲۰ به دنبال شوک و هرج و مرجی که جنگ جهانی اول بوجود آورده بود از رشد اقتصادی بی سابقه ای بهره مند شد. شکوفایی اقتصادی و ثروتی که این شکوفایی به دنبال داشت باعث آن شد که بر تعداد میلیونرهای جامعه آمریکایی دم به دم افزوده شود. علاوه بر این از آنجا که درهمان سال ها قانون منع تولید و فروش مشروبات الکلی در ایالات متحده آمریکا حکمفرما بود، عده ای از راه تولید و توزیع قاچاق این گونه مشروبات ثروت های بادآورده ای را به چنگ آوردند. فیتز جرالد هر چند همچون یکی از شخصیت های داستانش، نیک کراوی، مردمان ثروتمند و زرق و برق آن دوران را می ستود، ولی با زرپرستی و سقوط اخلاقی منتج از آن میانه خوبی نداشت. تام به عشق و علاقه فراوان گتسبی نسبت به دیزی پی می برد. او همچنین چند کارآگاه را مامور تحقیق در مورد گتسبی می کند و متوجه می شود که ثروت گتسبی از طریق قاچاق و فروش غیرقانونی مشروبات الکلی به دست آمده است. او از گتسبی متنفر است. عصر یک روز تابستان، تام، نیک، گتسبی، دیزی و جوردن برای تفریح با دو دستگاه اتومبیل به هتلی در نیویورک می روند. وقتی همگی در هتل دور هم جمع شده اند بین گتسبی و تام و درحضور دیزی برخورد لفظی پیش می آید. گتسبی در همان جلسه دیزی را وامی دارد که بگوید هرگز تام را دوست نداشته است. هدف گتسبی از این کار این است که دیزی از تام جدا شده و بار دیگر به سوی او بازگردد. تام وقتی از پیوندهای عاطفی دیرینه ای که بین همسرش دیزی و گتسبی برقرار بوده است، آگاه می شود خشمگین شده و از دیزی می خواهد بلافاصله به خانه بازگردد. گتسبی، دیزی را همراهی می کند تا او را با اتومبیل به خانه برساند. خود تام هم بعد از مدتی همراه نیک و یک آشنای دیگر از نیویورک راهی لانگ آیلند می شود. اف. اسکات فیتزجرالد (F. Scott Fitzgerald)‏رمان را در 1925 خلق کرد. وداع با اسلحه کتابِ برترِ همه زمان ها به انتخاب گاردین، کتابخانه مدرن و دنیل برت. شاهکار بی همتای ارنست همینگوی (1961ـ1899)، نویسنده آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات که سال ۱۹۲۹ منتشر شد. در اوایل ۱۹۱۷، هنری به عشق اعتقاد ندارد و جنگ به نظرش ورزشی سرگرم کننده می آید؛ اما در پایان همان سال، به حقیقت عشق و جنگ پی می برد. سادگی بی خدشه این رمان، زیبایی کم نظیری به آن می دهد. هنر همینگوی در این است که موضوعی رمانتیک را به طرزی غیررمانتیک نقل می کند و این نکته تناقضی بس گیرا به وجود می آورد که سخت گیرترین خواننده ها را تحت تأثیر قرار می دهد. هنر نویسنده در محسوس گرداندن این تحول به آن سبب است که نه دست به تجزیه و تحلیل می زند و نه دست به نقل جمله های سنگین و پرمعنی، بلکه فقط به واقعیت و مطالب عینی و روزمره اکتفا می کند. اگر هنری تغییر کرده است، به آن سبب است که زیسته و آموخته است. رمان به آن اکتفا می کند که آنچه او می بیند به ما نشان دهد و ملاحظات او را منعکس کند. خواننده، قهرمان داستان را گام به گام دنبال می کند و نرم نرم، بدون آشفتگی، به جایی می رسد که او را دوست بدارد و خود را جای او بگذارد. سرانجام باید گفت سبک همینگوی چنان نرم و هموار است که هیچ تلاش و تقلایی را نشان نمی دهد. این سبک که در آن زمان انقلابی تلقی می شد، نویسندگان بسیاری، بخصوص آمریکاییان را تحت تأثیر قرار داد. همه آنها کوشیدند، در حد توان خود از همینگوی تقلید کنند، ولی بیهوده بود. چون همینگوی تجربه بی همتای خود را دارد. زیستی صادقانه که برخلاف معمول، به نوشته هایش طبیعی بودنی ستایش انگیز می بخشد. گفت وگوها و سرگذشت ها در یکدیگر حل می شوند و به گونه ای تحسین برانگیز زلال، جریان می یابند. ناتور دشت هولدن کالفیلد نوجوانی هفده ساله است که در لحظه آغاز رمان، در یک مرکز درمانی بستری است و ظاهرا قصد دارد آنچه را پیش از رسیدن به اینجا از سر گذرانده برای کسی تعریف کند و همین کار را هم می کند و رمان نیز بر همین پایه شکل می گیرد. در زمان اتفاق افتادن ماجراهای داستان، هولدن پسر شانزده ساله ای است که در مدرسه شبانه روزی «پنسی» تحصیل می کند و حالا در آستانه کریسمس به علت ضعف تحصیلی (چهار درس از پنج درسش را مردود شده و تنها در درس انگلیسی نمره قبولی آورده است) از دبیرستان اخراج شده و باید به خانه شان در نیویورک برگردد. تمام ماجراهای داستان طی همین سه روزی (شنبه، یکشنبه و دوشنبه) که هولدن از مدرسه برای رفتن به خانه خارج می شود، اتفاق می افتد. او می خواهد تا چهارشنبه که نامه مدیر راجع به اخراج او به دست پدر و مادرش می رسد و آب ها کمی از آسیاب می افتد به خانه بازنگردد؛ به همین خاطر از زمانی که از مدرسه خارج می شود دو روز را سرگردان و بدون مکان مشخصی سپری می کند و این دو روز سفر و گشت وگذار نمادی است از سفر هولدن از کودکی به دنیای جوانی و از دست دادن معصومیتش در جامعه پرهرج و مرج آمریکا. به نظر بسیاری از منتقدان و خوانندگان، ناطوردشت بهترین اثر جروم دیوید سلینجر است.

    روش شکار میمون
  • تعداد بازدید : 329
  • یكی از روشهای شكار میمون در آفریقا این است كه شكارچی به محل اقامت میمونها می رود و در سوراخ كوچكی در یك سنگ بزرگ مقداری خوراكی می ریزد و دور می شود میمونهای گرسنه و كنجكاو دستشان را به درون سوراخ می برند و خوراكیها را در مشت خود می ریزند اما دهانه سوراخ كوچكتر از آن است كه مشت میمون از آن خارج شود. میمون وحشت زده می شود و تقلا می كند تا خسته شود اما هرگز مشت بسته خود را باز نمی كند تا رها شود. ذهن انسان هم گاه مانند مشت بسته میمون است، تقلا می كند و بی تاب می شود و روی یك مسئله قفل می شود در حالی كه چاره در رها كردن و آزادی از قید و بندهای ذهن است.

    11 معجزه بعد از عاشورا
  • تعداد بازدید : 300
  • در روایات و کتب اهل شیعه و سنی آمده است که بعد از شهادت سالار شهیدان کربلا 11 اتفاق باورنکردنی رخ داده که در نوع خود معجزات شهادت امام حسین(ع) محسوب می شود. معتبرترین کتابها، احادیث و روایات معجزاتی را از سالار شهیدان کربلا منعکس کرده اند تا حجت بر آنانیکه راه انکار را بر واقعه کربلا پیش گرفته اند به یقین تاریخی ترین حادثه عالم خلقت پی ببرند. معجزاتی که حتی در کتاب اهل سنت هم به آن اشاره شده است. 1. برخورد ستارگان آسمان با یکدیگر عن عیسی بن الحارث الکندی می گوید: هنگامی که حسین بن علی (علیه السلام) را شهید کردند، تا هفت روز ، هر گاه که نماز عصر را می خواندیم می دیدیم آفتابی که بر دیوارهای خانه ها می تابید به قدری قرمز بود که گویا چادر های سرخ است که بر آن کشیده اند ، و می دیدیم که برخی از ستارگان همدیگر را می زدند (با یکدیگر برخورد می کردند). منبع: تهذیب الکمال، المزی، ج 6، ص 432 – 433 و تاریخ الإسلام، الذهبی، ج5 ، ص 15 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 . 2 . آسمان خون گریه کرد نضره ازدیه گوید: هنگامی که حسین بن علی (علیهما السّلام) شهید شدند، آسمان خون بارید و ما همچنان می دیدیم که تمام اشیاء و اسباب ما مملو از خون است. همچنین جعفر بن سلیمان، روایت کرده که خاله‏ ام، ام سالم، گفت: بعد از شهادت مولا حسین(ع) بارانی همانند خون بر دیوارها و خانه ها می بارید. به من خبر داند که همین باران خون، در خراسان، شام و کوفه نیز باریده است. منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 433 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 ، 313 و الثقات ، ابن حبان ، ج 5 ، ص 487 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 – 228 . 3 . اشک ریختن آسمان ابن سیرین گفت: آسمان برای هیچ کسی جز یحیی بن زکریا و حسین بن علی (علیهم السلام) گریه نکرده است. منبع: سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 225 – 226 4 . تاریک شدن دنیا خلف بن خلیفه از پدرش نقل می کند که گفت : زمانی که امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید ، آن قدر آسمان تاریک شد که هنگام ظهر ستاره های آسمان ظاهر شدند ؛ تا جائی که ستاره جوزا در عصر دیده شده و خاک سرخ از آسمان فرو ریخت. منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 431 – 432 و تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 226 علی بن مسهر از جده اش نقل می کند که می گفت: هنگامی که امام حسین به شهادت رسید من دختری نوجوان بودم، آسمان چند شبانه روز درنگ نمود که گویا لخته خون بود. منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 432 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 226 5 . سرخ شدن آسمان علی بن مدرک از پدر بزرگش اسود بن قیس نقل می کند که گفت: پهنه آسمان پس از شهادت امام حسین به مدت شش ماه سرخرنگ شده بود که ما آن را شبیه خون در آسمان مشاهده می کردیم، علی بن محمد مدائنی از وی سؤال کرد: چه نسبتی با اسود داری؟ گفت: او جد مادری من است گفت: به خدا سوگند که او راستگو و امانتداری بزرگ ومیهمان نواز بود. منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 432 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 . یزید بن ابی زیاد می گوید: من چهارده ساله بودم که حسین بن علی به شهادت رسید گیاه ورس در بین لشکر به خاکستر تبدیل شد و پهنه آسمان قرمز رنگ شد شتری را لشکریان ذبح کردند آتش از گوشتش زبانه می کشید. منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 434 – 435 و تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 313 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 230. 6 . دیوار دار الإماره خون گریه کرد حدثنی أبو یحیی مهدی بن میمون می گوید: هنگامی که سر مبارک امام حسین علیه السلام را در برابر ابن زیاد نهادند، دیدم که از دیوارهای دارالاماره خون جاری می ‏گشت‏. منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 433 – 434 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229 . 7 . گرفتن خورشید هنگامی که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، خورشید گرفت و آن قدر تاریک شد که هنگام ظهر ستاره‏های آسمان ظاهر گردیدند. از این اتفاق چنین پنداشتم که قیامت برپا شده است! منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 433 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 228 و تلخیص الحبیر ، ابن حجر ، ج 5 ، ص 84 و السنن الکبری ، البیهقی ، ج 3 ، ص 337 . 8 . جاری شدن خون تازه از زیر سنگ ها ابوبکر بیهقی از معروف روایت کرده که ولید بن عبد الملک از زهری پرسید سنگ‏ های بیت المقدس در روز کشته شدن حسین بن علی چه حالتی به خود گرفتند ، زهری‏ گفت : به من خبر دادند که در روز شهادت حسین بن علی هر سنگی را که از زمین بر می داشتند در زیر او خون تازه می دیدند. منبع: تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج 2 ، ص 305 و تهذیب الکمال، المزی ، ج 6 ، ص 434 و سیر أعلام النبلاء، الذهبی ، ج 3 ، ص 314 و تاریخ الإسلام، الذهبی ، ج 5، ص 16 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229 از ام حیان نقل است که گفت: روز شهادت حسین اسمان سه شبانه روز تاریک شد وهر کس دست به زعفران می زد دستش می سوخت و زیر هر سنگی در بیت المقدس خون دیده می شد. منبع: تهذیب الکمال، المزی ، ج 6، ص 434 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229 9 . خاکستر شدن گیاه ورس (اسپرک) یزید بن ابی زیاد می گوید: من چهارده ساله بودم که حسین بن علی به شهادت رسید گیاه ورس در بین لشکر به خاکستر تبدیل شد. منبع: تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 434 – 435 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 313 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 230 . ابن عیینه از مادر بزرگ پدری اش نقل می کند که گفت: هنگام شهادت حسین گیاه ورس را دیدم که تبدیل به خاکستر شد و در گوشتها آتش می دیدم. ورس: همان اسپرک است که گیاهی است شبیه به کنجد با برگ های سبز رنگ که از رنگ آن برای رنگ کردن لباس ها استفاده می ‏شود و در یمن زیاد می ‏روید و لباس ورسی ، لباس سرخ رنگ را گویند . 10. تلخ شدن گوشت شتر غنیمت گرفته شده از امام جمیل بن مره گوید: شتری از لشکرگاه حسین بن علی را در روز شهادت او غارت گرفتند ، و سپس او را نحر کرده و طبخ نمودند ، راوی گوید : گوشت او آن چنان تلخ شد که آنان نتوانستند از آن گوشت استفاده کنند. منبع: تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 306 و تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 435 – 436 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 16 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 231 . 11 . دیده شدن آتش در گوشت شتر غنیمت گرفته شده از حمید طحان روایت شده است که در قبیله خزاعه بودم، از جمله چیزهائی که از امام حسین علیه السلام چپاول شده بود و به آن قبیله آورده بودند، یک شتر بود. مردم آن قبیله گفتند: این شتر را نحر کنیم و یا معامله نمائیم ؟ کسی که شتر را آورده بود گفت: می خواهم آن را نحر کنید. منبع: وقال محمد بن عبد الله الحضرمی: حدثنا أحمد بن یحیی الصوفی، قال: حدثنا أبو غسان، قال: حدثنا، أبو نمیر عم الحسن ابن شعیب، عن أبی حمید الطحان، قال: کنت فی خزاعة فجاؤوا بشئ من ترکة الحسین فقیل لهم: ننحر أو نبیع فنقسم ؟ قالوا : انحروا ، قال : فجعل علی جفنة فلما وضعت فارت نارا.

    اگر اضطراب دارید، قرآن گوش دهید.
  • تعداد بازدید : 353
  • اضطراب، استرس، نا آرامی، افسردگی و ده ها امراض روحی دیگر، از جمله معضلاتی بوده و هستند که در هر عصری گریبان گیر افراد بشر بوده است. در این میان، معدود افرادی را شاید بتوان یافت که اسیر یکی از این حالات نباشند. از این رو پزشکان و محققان و حتی عالمان دینی هر یک سعی در درمان و ارائه ی راهکارهایی برای این گونه موارد داشته و دارند.

    اما بهترین فرمولی که شاید در دهه ی اخیر به طور علمی و تجربی برای همه گان با انجام یکسری آزمایشات، آشکار شد، این بود که، اصوات در ایجاد آرامش و رفع اضطراب از انسان ها بسیار می تواند تاثیر گذار باشد.

    پروفسور « ماسارو ایموتو» (Masaru Emoto) که یک محقق ژاپنی هست، یکی از این افراد است، که با انجام یکسری آزمایشات و ایجاد صوت های مختلف بر روی آب، و با انجماد سریع آب، متوجه ی این مطلب شد که اصوات با توجه به خصوصیاتی که دارند، هر یک اثر خاص بر خود را بر مولکول های آب می گذارند، که البته در کشور خودمان نیز آزمایشات مشابه این آزمایش نیز انجام گرفت.

    از جمله ی اصواتی که در این آزمایش بر روی مولکول آب، امتحان شد، صوت قرآن بود. محققان متوجه این امر شدند، زمانی که صوت قرآن بر آب پخش می شود مولکول های آب، در بهترین و منظم ترین حالت ممکن قرار می گیرند، بطوریکه هیچ یک از اصوات قادر به چنین اثری نیستند. و از آنجا که دو سوم از بدن انسان، را آب تشکیل داده، تاثیر گذاری آن بر انسان نیز مشهود است. با علنی شدن نتایج این آزمایش بود که معنای این آیه بصورت کامل تری برای ما مسلمانان مشخص شد:

    « وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً [الإسراء : 82] و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‏كنيم، و[لى‏] ستمگران را جز زيان نمى‏افزايد »

    دو نکته ی مهم در این آیه:

    نکته ی اول: همانطور که در آیه ی شریفه نیز به آن اشاره شده است؛ قرآن کریم از هر جهت شفاء برای مومنین است، از سویی بواسطه ی استدلال های آن، رکود فکری افراد را شفا می دهد و از سویی موعظه های آن، قساوت قلب را و از سوی دیگر آهنگ و فصاحتش سبب زودن اضطراب و افسردگی می گردد.[1] نکته ی دوم: شفا بودن قرآن فقط برای کسانی است که ایمان آورده و جزء ظالمین نباشند؛ که البته میزان ایمان شنونده ی آن نیز، در میزان کسب آرامش از قرآن کریم بسیار موثر است و همچنین عدم ایمان به آن نیز نتیجه ی عکس می دهد:

    « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ[ انفال/2] مؤمنان همان كسانى‏ اند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل مى‏ كنند» و در مقابل كساني كه ايمان به خدا ندارند هيچ بهره و آرامش و افزايش ايماني را از استماع آيات نخواهند داشت: « وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ[ توبه/124] و چون سوره ‏اى نازل شود از ميان آنان كسى است كه مى ‏گويد اين [سوره] ايمان كدام يك از شما را افزود اما كسانى كه ايمان آورده ‏اند بر ايمانشان مى‏ افزايد و آنان شادمانى مى ‏كنند» [1].

     برگرفته از تفاسیر نور و نمونه

    منابع: تفسیر نور و تفسیر نمونه سایت رسمی پرفسور ماسارو ایموتو

    مردي که یک قرن است حمام نرفته!
  • تعداد بازدید : 337
  • پیرمردی که در دهستان دژگاه از توابع شهرستان فراشبند در استان فارس روزگار می گذراند و به «عمو حاجی» معروف است، از حمام گریزان است و می گوید که اگر تمیز شود، مریض می شود.

    عمو حاجی که چهره ای همانند انسان های غارنشین دارد و کهنسال به نظر می رسد که حتی مردم عادی سن او را نزدیک به یک قرن می دانند، رنگ خاکستر گرفته و قشری ضخیم از چرک بر اندام او سنگینی می کند. چند سال پیش جوانان محل تصمیم گرفتنند عمو حاجی را به رودخانه ببرند تا آبی به بدن این مرد برسد، به همین منظور هنگامی که عموحاجی در خواب بود او را در عقب یک وانت گذاشتند تا او را در رودخانه حمام کنند؛ وقتی به رودخانه رسیدند، دیدند عمو حاجی در عقب وانت نیست. زیرا او پیش از رسیدن، خود را به بیرون از وانت انداخته بود تا مبادا بدنش با آب آشتی کند و عمو حاجی همان جا گفته بود اگر تمیز شوم، مریض می شوم. براساس این گزارش ،عموحاجی از خوردن هر نوع خوراکی تازه و نوشیدن آب بهداشتی پرهیز می کند به گونه ای که اگر به زورهم به او آب گوارا بنوشانند، عکس العمل منفی نشان می دهد و به شدت ابراز ناراحتی می کند.

     

    لذیذترین غذا به قول خودش، حیوانات مرده و گندیده است و فرقی ندارد که این حیوان حلال و یا حرام گوشت باشد. این سالخورده که گفته می شود به دلیل مشکل عاطفی که در ایام جوانی برای او رخ داده از مردم و اجتماع گریزان و گوشه عزلت و انزوا برگزیده سالیان سال است که در زیر مکانی مسقف ماوا ندارد و در گرما و سرما در هوای آزاد به سر می برد. برخی از جوانان و نوجوانان دژگاه برای عمو حاجی مرغ، گربه، روباه، خارپشت و حتی مار مرده می برند او این حیوانات را در گودالی در اطراف خود دفن می​کند و پس از چند روز با آتشی که در این گودال می​افروزد، آن را نیم پز می​کند و با ولع خاصی می​خورد. عمو حاجی پس از آن با خوردن آب گندیده که در یک حلب زنگ زده و حشرات مختلف در داخل آن شناور هستند، وعده غذایی را به پایان می​برد.

     

    لیوان او یک حلب 5/4 کیلویی روغن است و او با استفاده از این حلب روزانه نزدیک به پنج لیتر آب می​نوشد. لباس پوشیدن این مرد در هستان دژگاه که دارای گرمای نزدیک به 50 درجه سانتی گراد است شگفتی​آور است؛ زیرا او تمام لباس​هایی را که مردم این منطقه برایش می​آورند، پس از بریدن آستین​های پیراهن و پاچه های شلوار با دندان، آنها را بر تن می​کند. لوازم زندگی او شامل یک چماق است که پیشتر پلوس وانت بوده است و وزن آن 17 کیلوگرم است، استکان چایخوری این مرد عجیب یک کلاه ایمنی اسقاطی است و چند حلب کهنه روغن نباتی است که بچه​های این دهستان با آفتابه در این حلب​ها برای او آب می​ریزند. 

    عمو حاجی یک پیپ استثنایی هم دارد که از یک زانوی سه اینچی آب تشکیل شده که او سرگین (فضولات) حیوانات را در آن می​ریزد و آتش می​زند و به آن پک می​زند و با هر مرتبه پک، دود پر حجمی از دهانش خارج می​شود. افزون بر این که شست و شوی بدن، ظرف آب و بهداشت برای او معنا ندارد، خود را با سوزاندن موهای زاید بدن اصلاح می​کند. محل زندگی این مرد رویگردان از بهداشت و مردم، محل تجمع سگ، گاو و چارپایان محل است.

    هدیه امام حسین(ع) به میرزا تقی خان امیرکبیر
  • تعداد بازدید : 258
  • آیت الله اراکی فرمود:  شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟

    با لبخند گفت خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت :نه با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟ جواب داد هدیه مولایم حسین است!

    گفتم چطور؟ با اشک گفت آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه ( س ) ؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین ( ع ) حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (ع ) آمد و گفت : به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم .

    نگاهي علمي و الهي به فريضه زيباي نماز
  • تعداد بازدید : 271
  • ميدان مغناطيسي بدن و امواج مغزي در معرض خطر: حتما تا به حال ‌درباره خطرات گوشي‌هاي موبايل يا زندگي در نزديكي نيروگاههاي برق چيزهايي شنيده‌ايد . بنابر تحقيقات پروفسور لاي امواج مغناطيسي كه از نيروگاه هاي برق يا وسايل برقي مثل سشوار و ريش‌تراش برقي و ... ساطع مي‌شود به دي ان اي سلول هاي مغزي آسيب مي‌رساند و قابليت ترميم را در آنها از بين مي‌برند . ميدان هاي مغناطيسي خارجي علاوه بر آسيب به دي ان اي مغز اثر منفي ديگري به بدن دارند . اين ميدان ها باعث اختلال در ميدان مغناطيسي طبيعي بدن مي‌شوند . همانطور كه مي‌دانيد نزديك به 70% از بدن ما را آب فرا گرفته و مولكول هاي آب به صورت دوقطبي هستند و زمانيكه ما در معرض يك ميدان مغناطيسي خارجي قرار مي گيريم ، اين مولكولها در جهت آن ميدان قرار مي‌گيرند و اين پديده باعث مي‌شود نظم ميدان مغناطيسي ما به هم بريزد. علاوه بر عوامل خارجي يكسري عوامل داخلي نيز وجود دارند كه باعث مي‌شوند اختلال در ميدان بدن ايجاد شود . مهمترين آنها بارهاي الكتريكي هستند كه هنگام شارش بار در عصب در اطراف آن به وجود مي آيند و به صورت الكتريسيته ساكن در بافت هاي بدن ذخيره مي‌شوند و ميداني كه در اطراف اين بارها بوجود مي‌آيند در ميدان بدن ايجاد خلل مي‌كنند .ا ين‌ بارها به خصوص در نقاطي كه تراكم اعصاب بيشتر است ذخيره مي‌شوند و به دليل اين كه هم تراكم زيادي دارند و هم در نزديكي عصب هاي بيشتر و مهمتري قرار دارند براي بدن به شدت مضر هستند . از جمله اين نقاط ناحيه سر و دستها و قسمت مچ پابه پايين است و در بين اين سه قسمت ، سر اهميت ويژه‌اي دارد چون بارهاي ذخيره شده در آن علاوه بر ايجاد خلل درميدان مغناطيسي مغز باعث اغتشاش در امواج مغزي نيز مي‌شوند .